به گزارش مشرق، حمله ناجوانمردانه عراق علیه ایران که آغاز شد، ملت ایران بدون در نظر گرفتن قومیت، مذهب، سن و عقیده به میدان آمدند. علی اصغر و محمدعلی پورفرحآبادی از جمله کسانی بودند که برای حفظ نظام جمهوری اسلامی جانشان را نثار کردند. محمدعلی پور فرح آبادی فرزند برات علی و متولد ۱۳۲۹ بود. او و برادرش در دوران مبارزات علیه رژیم نقش بسزایی در بیداری مردم نائین داشتند. محمدعلی پس از آغاز جنگ به عضویت سپاه پاسداران درآمد. خواهر شهید در خصوص اهمیت شهید به خمس اظهار داشت: ۱۷ ساله بود که یک روز دیدم برنج، نمک، حبوبات و … را وسط اتاق پخش کرده و سخت مشغول حساب و کتاب است. گفتم: «داداش میخواهی چه کار کنی؟» گفت: «امروز، روز حساب سالم است. میخواهم اینها را حساب کنم و خمس اش را بدهم.»
وی افزود: بعد از اینکه به عضویت سپاه پاسداران درآمد یک موتور در اختیارش قرار دادند، اما محمدعلی با دوچرخه شخصیاش رفت و آمد میکرد. یک روز به او گفتم: «شما که موتور داری، چرا با دوچرخه کارهایت را انجام میدهی؟» گفت: «این موتور بیتالمال است. من حق هیچگونه استفاده شخصی از آن را ندارم. فقط میتوانم برای کارهای سپاه، از آن استفاده کنم.»
مادر شهید پورفرح آبادی نیز درباره اهمیت شهید به حضور در جبهه، خاطرنشان کرد: محمدعلی تازه از جبهه آمده بود. در مراسم تشییع شهیدان مهدی زینالدین و برادرش مجید، که شرکت کرد، برگشت، وسایلش را جمع کرد و خواست خداحافظی کند و برود. گفتم: «کجا میروی؟» گفت: جبهه. گفتم: «شما که تازه آمدی، کجا میخواهی بروی؟» گفت: «من برای مراسم تشییع آمدم. نمیتوانم بمانم. باید بروم» و رفت.
شهید عکس یادگاری را پس داد
از شهید محمدعلی پور فرح آبادی تنها یک دختر به یادگار مانده است. دختر شهید پیش از شهادت پدرش نامهای را همراه با عکس خانوادگی برایش میفرستد، اما نامه را پدرش بازمیگرداند. وی در این باره روایت کرد: قبل از شهادت پدرم، یک عکس خانوادگی چهار نفری، تو حرم حضرت معصومه (س) گرفتیم و همراه نامه فرستادیم که پدرم از دلتنگی در بیاید. جواب نامه که آمد، پشت عکس نوشته بود: «عکس خیلی قشنگ است. شما را هم که در عکس دیدم، خیلی خوشحال شدم. ولی میترسم این عکس برای من وابستگی دنیوی بیاورد و به آن دلبستگی پیدا کنم و از کارم در جبهه بمانم. پس عکس را بر میگردانم، پیش خودتان نگهدارید تا من بیایم.»
بیشتر بخوانیم:
زنانی که ضدانقلاب را رسوا کردند
محمدعلی پور فرح آبادی سرانجام در ۲۲ اسفند ۶۳ در جزیره مجنون حین عملیات بدر به شهادت رسید. پیکر مطهر وی در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم به خاک سپرده شد. محمدعلی عاشق شهادت بود و سرانجام به آن رسید. او در وصیتنامه اش از خداوند طلب شهادت کرده است. در فرازی از وصیت نامه وی آمده است: «خدایا تو را به عزیزانت قسم میدهم که عاقبت عمر من را شهادت در راهت قرار ده.»
وصیت به حفظ حجاب در خواهران و برادران
پس از شهادت وی، علی اصغر پور فرح آبادی ۱۷ ساله بود اسلحه برادرش را در دست گرفت و به عنوان یک بسیجی در جبهههای حق علیه باطل حضور یافت. مجتبی درودیان دوست این شهید بزرگوار درباره اعزام او، گفت: علی اصغر پیگیری میکرد که ثبت نام کند و به جبهه برود. به او گفتم: «تو برادرت شهید شده، لازم نیست که جبهه بروی». گفت: «هر کس یک وظیفهای دارد. او برای خودش رفته و شهید شده است.» اصلاً راضی نبود کسی متوجه شود که برادرش شهید شده است. میگفت: «اینطور خیلی بهتره.» تا اینکه خودش در شلمچه به شهادت رسید.
این دو شهید بزرگوار توجه خاصی به مساله حجاب داشتند تا آنجایی که در وصیتنامه خود به آن اشاره کردهاند. شهید علی اصغر پورفرح آبادی در وصیتنامهاش نوشته است: «خواهر مسلمان، حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان، بیاعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهد شد.»